من یک سرباز کانادایی هستم. من هم سیک هستم. من نباید بین ایمان و خدمت یکی را انتخاب کنم

این ستون اول شخص توسط سرگرد سرابجوت آناند، افسر نیروهای مسلح کانادا، که در اتاوا زندگی می کند، نوشته شده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد داستان های اول شخص CBC، لطفاً ببینید سوالات متداول.

در سال 2018، من در آستانه اعزام به رومانی به عنوان بخشی از عملیات اطمینان خاطر در یک ماموریت پلیس هوایی ناتو بودم. به عنوان بخشی از فرآیند پیش از استقرار، هر سرباز در آن مأموریت باید یک آزمایش گاز شبیه‌سازی شده را پشت سر می‌گذاشت تا اطمینان حاصل شود که ماسک‌های گاز تولیدی ارتش ما مهر و موم مناسبی در صورت استفاده دشمن از سلاح‌های شیمیایی دارند.

وقتی گروه کمک خروج ارتش به من گفتند که باید این آزمایش استاندارد را انجام دهم، احساس غرق شدن داشتم.

ببینید، من یک سرباز کانادایی مغرور هستم و همچنین یک سیک مغرور هستم، و این آزمایش ماسک گاز نزدیک بود مرا مجبور کند بین خدمت به کشورم یا احترام به ایمانم یکی را انتخاب کنم.

برای اینکه ماسک گاز بر روی پوست صورت مهر و موم ایجاد کند، سربازان باید تراشیده شوند. با این حال، من به عنوان یک مرد سیک، ریش داشتم. این بخش مهمی از هویت مذهبی من است.

برای سیک ها، ریش نماد شجاعت، عزت نفس و تقوا در نظر گرفته می شود. مردان سیک موظفند موهای خود را کوتاه نگه دارند، از جمله ریش خود را، به عنوان روشی برای احترام به خلق خدا و یادآوری تعهد خود به ایمان سیک. در آیین سیک اعتقاد بر این است که بدن هدیه ای از جانب خداوند است و باید به آن احترام گذاشت و در حالت طبیعی خود حفظ کرد.

اما خدمت به کشورم همیشه برای من به همان اندازه مهم بوده است.

خدمت سربازی در خانواده من انجام می شود. پدربزرگ من افسر ضمانت نامه در نیروی هوایی هند بود. آرزوی او این بود که شخصی از خانواده ما این سنت را انجام دهد. با وجود اینکه در سال 2004 با خانواده ام به کانادا مهاجرت کردم، 12 ساله بودم، اما با گوش دادن به داستان های پدربزرگم درباره دوران سربازی اش بزرگ شدم. این الهام بخش من شد تا به خانه جدید و پذیرفته شده خود خدمت کنم. در دوره راهنمایی، یک مشاور راهنمایی من را با برنامه Royal Canadian Air Cadets آشنا کرد.

سه مرد سیک خندان با ریش و عمامه روی یک چمن ایستاده اند.  مرد وسط لباس نظامی آبی به تن دارد.
Sarabjot Anand، مرکز، به عنوان یک افسر کادت با لباس نیروهای مسلح کانادایی خود به همراه پدر، چپ، و پدربزرگش، سمت راست، در سال 2011. (ارسال شده توسط سرابجت آناند)

پس از فارغ التحصیلی، در کالج نظامی سلطنتی کانادا (RMC) در کینگستون، اونت، برای مدرک لیسانس خود در علوم کامپیوتر شرکت کردم.

در حالی که افسران سیک دارای سابقه طولانی خدمت در ارتش کانادا هستند و نیروهای مسلح کانادا (CAF) استانداردهای عمامه خود را دارد، RMC نداشت. حتی با وجود اینکه RMC در سال 1876 تأسیس شد، تنها نه سال پس از کنفدراسیون، من یکی از اولین افسران سیک بودم که در سال 2015 فارغ التحصیل شدم.

اگرچه برای من تعجب آور بود که بفهمم من جزو اولین سربازان سیک عمامه پوشی هستم که در RMC ثبت نام کردند، اما توضیح داد که چرا ارتش به نحوه استفاده از عمامه در لباس RMC توجه نکرده است. قوانین و مقرراتی برای هر چیزی که از یک سرباز انتظار می رود بپوشد وجود دارد.

به همین دلیل است که من به همراه سه افسر دیگر سیک های عمامه پوش دیگرم که در RMC ثبت نام کردند، استاندارد عمامه آن را در سال 2014 ایجاد و اجرا کردیم. و یک روبان هم که با رنگ لوله کشی لباس سرشان همخوانی داشت اضافه کردیم.

اولین باری که عمامه مشکی جدید با روبان های طلایی را با لباس قرمز مایل به قرمز پوشیدم، بالاخره احساس کردم که به آن تعلق دارم. وقتی در میدان رژه جمع شدیم، دیگر به چشم نمی آمدم. من هم عضوی از همین تیم بودم. دیدن تمایل رهبری ارشد RMC برای کمک به ما در این تلاش و تبدیل آن به واقعیت شگفت انگیز بود.

گروهی از مردان با لباس‌های نظامی قرمز و آبی با خیال راحت ایستاده‌اند.  یکی از سربازان عمامه مشکی و طلایی بر سر دارد و سربازان دیگر جعبه های قرصی به همین رنگ ها بر سر دارند.
سرگرد سرابجوت آناند، سوم از سمت چپ، زمانی که در سال 2015 در کالج نظامی سلطنتی دانشجو بود. (ارسال شده توسط سرابجت آناند)

و اینگونه بود که متوجه شدم به یک معضل اخلاقی خیره شدم که هرگز به آن فکر نکرده بودم که ممکن است به عنوان یک مرد سیک در نیروهای کانادایی خدمت کند. بخشی از من در برابر امید امیدوار بودم و با وجود اینکه می دانستم شانس به نفع من نیست، تست ماسک گاز را پشت سر گذاشتم.

شروع کردم به فکر کردن، مطمئنا من اولین سرباز سیک نیستم که این سوال را مطرح می کند؟

همانطور که معلوم است، من بودم.

جای تعجب نیست که من با ریش تست گاز را قبول نکردم.

خوشبختانه، خطر سلاح های شیمیایی در رومانی کم بود، بنابراین فرمانده گروه ضربت من اجازه داد که بدون ماسک گاز مناسب به خارج از کشور بروم.

با این حال، این تجربه مرا مصمم کرد تا جایی برای سربازان سیک – و سربازان سایر ادیان – پیدا کنم تا جایگاه خود را در ارتش کانادا پیدا کنند.

در رومانی، من شانس آوردم. با این حال، می‌دانستم که این برای من و سایر سربازان سیک در استقرارهای آینده که خطر حملات شیمیایی زیاد است، صادق نخواهد بود.

به همین دلیل بود که از اینکه متوجه شدم دانشمندان تحقیقات و توسعه دفاعی کانادا و CAF در حال توسعه ماسک های ضد گاز برای قرار دادن ریش، عمامه و حجاب هستند، هیجان زده شدم. من فوراً از این فرصت استفاده کردم تا در کنار آنها کار کنم و شروع به استخدام سایر سربازان سیک عمامه پوش در CAF کردم تا به آزمایش اکستنشن های جدید ماسک کمک کنم. ما علاقه زیادی به خود جلب کردیم و با تکرارهای متعدد راه حل، اکنون یک نمونه اولیه داریم.

وقتی با هم کار می کنیم، همیشه راه حل هایی پیدا می شود. من معتقدم که یکی باید همان تغییری باشد که می‌خواهند ببینند و هیچ کس نباید بین ایمان و کشور یکی را انتخاب کند. برای من، این چیزی است که گنجاندن به نظر می رسد.


آیا داستان شخصی قانع کننده ای دارید که بتواند به دیگران کمک کند یا درک کنید؟ ما می خواهیم از تو بشنویم. پیشنهاد خود را اینجا ایمیل کنید.